مشاوره مدیریت… مصائب و لذت ها

نوشته‌شده در توسط .

شغل من در طی ۱۷ سال گذشته همواره مرتبط بوده با مدیریت و سازمان. بعد از این مدت می تونم بگم که زندگی را می تونستم بهتر از این بگذرونم و شاید پر فایده تر. یک روز استاد عزیزی به من گفت مسیری که می ری یک عیب داره. همواره با شیرین شدن کام دیگران تو باید حس موقت و کم فروغ موفقیت رو بچشی. من در این سال ها به عنوان کارشناس و مشاور مدیریت فعالیت کردم و این اتفاق خوبی برای من نبود. البته هستند افرادی که حس بهتری دارند ولی شنیدن حرف های من هم شاید کمک کننده باشه.

خوب بهتره از تفکری که امروز دارم برای شما بگم. هر آدمی می تونه به سه روش به یک تخصص نزدیک تر بشه.

  1. مستقیم به آن تخصص و پیشه بپردازه و ریسک و پاداش را تجربه کنه.
  2. در ارتباط به آن پیشه شروع به مشاوره و حل مسئله کنه و در واقع به افرادی که دارند واقعا تجربه رو لمس می کنند کمک کنه تا بهتر و کم ریسک تر پیچ و خم کار خود رو طی کنند.
  3. به معلمی یا تدریس آن تخصص بپردازه.

به صورت کلی می شه گفت ریسک هرچه به سمت گزینه های پایین تر می آیید کمتر میشه و خوشحالی به واسطه ارتباط راحت تر و کم استرس تر بیشتر. ولی خوب بدبختانه ریسک و پاداش همیشه کنار هم هستند و با کناره گیری پاداش کمتر میشه.

به عنوان آدمی که ۱۷ سال از زندگی خود را به حوزه های مرتبط با کارشناسی مدیریت و مشاوره مدیریت گزرونده به شما پیشنهاد نمی کنم در ایران چندان به سمت مشاوره و معلمی حرکت کنید. دلایل ساده من شامل موارد زیر هست:

اول این که، محیط کلان به شدت عجیب و پر اتفاق کسب و کار ایران ارزشمندی در این نوع پیشه ها (مشاوره و آموزش)‌را کاهش داده و حتی ذاتا به رسمیت نمی شمارد و شما خیلی به پیچیدگی می توانید خدمات خیلی ارزشمندی به مشتریان بدید و این یعنی کاهش حس معنا در کار. یعنی من وقتی به عنوان مشاور به یک مجموعه کار می کنم و می بینم مشکلاتش خیلی ربطی به عملکرد اون مجموعه نداره و باید بیشتر چشم داشت به هزار متغییر بیرون از سازمان دیگه نمی تونم حس خوب و شیرین موثر بودن رو تجربه کنم.

دوم این که شما می تونید از راه آموزش و مشاوره هم پول خوب در بیارید ولی دو تا مشکل داره. یکی این که این پول درآوردن خیلی به حضور شما وابسته است و شما اگر یک روز نتونید برید سر کار خیلی ساده نمی تونید همکار یا نیروی کار خودتون رو به جای خود بفرستید و مشکل دیگه این است که مقدار پول درآوردن شما خیلی مربتط است با توان فروشندگی شما نه توان واقعی شما برای ارائه سرویس و خدمات.

خوب حالا شاید بپرسید از این کار چرا فاصله نمی گیری مرد؟!؟!؟

دلیلش سه تا نکته است که من در کار مشاوره و آموزش ازش لذت می برم…

  • یک حس زیبای حل مسئله
  • دو تنوع در کار
  • لبخند رضایت یک مشتری وقتی حس می کنه مسئله داره حل میشه

درباره این موارد بعد خواهم نوشت.

۱۱ باور اشتباه درباره تصمیم گیری و راهکار مقابله با آنها

نوشته‌شده در توسط .

شریل اشتراوس آینهورن می گوید: بیش از ۲۰ سال است که درباره تصمیم گیری مطالعه می کنم و تعدادی از باورهای غلط ریشه دار که توانایی تصمیم گیری ما را مختل می کنند، شناسایی کرده ام. متداول ترین این باورها عبارتند از:

بیشتر بخوانید

برون گرایی، خویشتن داری و قرنطینه

نوشته‌شده در توسط .

روزهای سخت قرنطینه برای همه ما یکسان نمی گذرد، برونگرا ها به دلایل متفاوتی که ریشه در تفاوت های مغز آنهاست، سختی بیشتری را تحمل می کنند، مغز درونگرا ها و برونگرا ها با یکدیگر تفاوت های دارند که گذر از این روزها را با برایشان متفاوت می کند.

بیشتر بخوانید

درباره هوش

نوشته‌شده در توسط .

دکتر Carol Dweck]1]، روان‌شناسی در دانشگاه کلمبیا، دریافته است که افراد عموماً یکی از دو باور نسبتاً قاطع را درباره هوش خود دارند، یا آن را ویژگی ماندگار به‌حساب می‌آورند و یا چیزی انعطاف‌پذیر که در طول زمان می‌تواند رشد کند. دکتر Dweck زمانی پژوهشی را در دانشگاه هنگ‌کنگ انجام داد که در آن‌همه کلاس‌ها به زبان انگلیسی برگزار می‌شدند. او و همکارانش با گروه بزرگی از دانشجویان وارد گفتگو شد و نمره مهارت زبان انگلیسی‌شان را به آن‌ها گفت و از آنان پرسیدند که آیا می خواهند دوره ای را برای پیشرفت زبان انگلیسی خود بگذرانند یا نه. انتظار می رفت که همه دانشجویان با نمرات پایین در کلاس جبرانی ثبت نام کنند. دانشگاه هنگ کنگ موسسه ای سختگیر است و بدون مهارت های قوی در زبان انگلیسی شانس موفقیت بسیار کم خواهد بود.

نتیجه شگفت‌آور بورد، تقریباً هیچ‌یک از دانشجویانی که اعتقاد داشتند هوششان دارای ویژگی تغییرناپذیر است ثبت‌نام نکردند. آن‌ها آن‌قدر از ظاهر شدن کمبودشان هراس داشتند که ترجیح دادند در خانه بمانند. دکتر Dweck می‌نویسد: دانشجویانی که دیدگاه ثابت درباره هوش خوددارند به باهوش به نظر رسیدن، آن‌قدر اهمیت می‌دهند که احمقانه رفتار می‌کنند. چه چیزی می‌تواند احمقانه‌تر از دست دادن فرصت یادگیری چیزی باشد که برای توفیق شما ضروری است؟

در آزمایش مشابه، Dweck به کلاسی از بچه‌های نوجوان، آزمونی پر از مسائل چالشی داد. پس از پایان آزمون، از گروهی به دلیل تلاش و از گروهی به دلیل هوششان تقدیر شد. آنانی که به دلیل هوششان تقدیر شدند،‌میل به پذیرفتن مسئولیت‌های سخت نداشتند و کارکردشان در آزمون بعدی ضعیف‌تر شد. سپس، Dweck از دانش‌آموزان خواست که نامه‌ای به دانش‌آموزان مدارس دیگر بنویسند و تجربه خود را شرح دهند، او موضوع قابل‌توجه دیگری را کشف کرد: چهل درصد دانش‌آموزان تقدیر شده به دلیل هوششان، درباره نمره خود در آزمون دروغ گفتند و نمره خود را بالاتر اعلام کردند.

آنان ذاتاً دروغ‌گو نبودند و اعتمادبه‌نفس و هوششان کمتر از بقیه نبود. آنان فقط کاری را انجام دادند که وقتی افراد در محیطی قرار می‌گیرند که از آنان فقط به دلیل استعداد درونی‌شان تقدیر می‌شود، انجام می‌دهند. آنان شروع به وصف خود با نگاه دیگران کردند و وقتی وضعیت دشوار شد و آن خودانگاره مورد تهدید قرار گرفت، آنان با دچار مشکل شدند. آنان اشتباهات خود را قبول نمی‌کردند و بعد از کمی درنهایت دروغ گفتند.[۲]

بیشتر بخوانید

خودتان شادی‌ساز شغل‌تان باشید!

نوشته‌شده در توسط .

سخن گفتن از شادی در محیط کار شاید غریب به‌نظر بیاید. محیط کار برای بسیاری از ما محیطی استرس‌زا است که از ورود به آن‌جا احساس خوبی نداریم؛ اما چه می‌شود کرد؟ برای گذران زندگی چاره‌ای هم نداریم! با این حال توجه به شادی در محیط کار بسیار مهم است. این‌که مدیریت سازمان محل کار ما و رئیس‌مان به شادی ما اهمیتی نمی‌دهند، دلیل نمی‌شود که خودمان شاد بودن را فراموش کنیم. ما ساعات زیادی از عمرمان را در محل کارمان می‌گذرانیم و مهم است آن‌جا چه احساسی داریم.

بیشتر بخوانید